- لب گزه
- گزیدن لب به دندان از شدت پشیمانی
معنی لب گزه - جستجوی لغت در جدول جو
- لب گزه
- گزیدن لب با دندان بنشانه پشیمانی یااشاره بکسی برای دعوت او بسکوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گزیدن لب با دندان بنشانه پشیمانی یااشاره بکسی برای دعوت او بسکوت
میان، وسط، جایی در میدان که قلب لشکر قرار بگیرد، برای مثال فرامرز با خوارمایه سپاه / بزد خویشتن تیز بر قلب گاه (فردوسی - ۵/۴۶۲)
نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم ووقت صحبت با یاران صرف کنند شب چره تنقلات: بعیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توشه جاوید. (احمد اطعمه لغ)
((~. چَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم و وقت صحبت با یاران صرف کنند، شب چره، تنقلات
آبی که از کنار چشمه یا رود وتالاب وامثال آن عبور کند
گونه ای کنه که خصوصا در قهوه خانه های بین شهرستانها و مسافر خانه ها و اماکن عمومی موجود و خطرناک است و به وسیله گزش خود انگل نوعی تب راجعه را وارد بدن انسان می کند غریب گز
آسیب دیده در آب (میوه)